معنی فارسی biennially
B1هر دو سال یک بار، به معنای وقوع یا انجام یک عمل در فواصل زمانی دو ساله.
Occurring every two years.
- ADVERB
example
معنی(example):
این جشنواره هر دو سال یک بار در شهر برگزار میشود.
مثال:
The festival is held biennially in the city.
معنی(example):
آنها هر دو سال یک بار برای بحث در مورد پیشرفت پروژه دیدار میکنند.
مثال:
They meet biennially to discuss the project's progress.
معنی فارسی کلمه biennially
:
هر دو سال یک بار، به معنای وقوع یا انجام یک عمل در فواصل زمانی دو ساله.