معنی فارسی biflabellate
B1به حالتی اطلاق میشود که شامل دو بخش به شکل زنگ است.
Having two bell-shaped parts.
- OTHER
example
معنی(example):
این گل بیفلابلت بود، به این معنی که دارای دو قسمت به شکل زنگ بود.
مثال:
The flower was biflabellate, meaning it had two bell-shaped parts.
معنی(example):
گیاهشناسان یک صفت بیفلابلت را در گونه جدید شناسایی کردند.
مثال:
Botanists identified a biflabellate trait in the new species.
معنی فارسی کلمه biflabellate
:
به حالتی اطلاق میشود که شامل دو بخش به شکل زنگ است.