معنی فارسی bigamized
B2به معنای بیگامیز شدن، در حالی که فرد نمیداند که همسرش با فرد دیگری نیز ازدواج کرده است.
Having been married to more than one person at the same time.
- VERB
example
معنی(example):
او بدون اطلاع خود بیگامیز شده بود.
مثال:
She was bigamized without her knowledge.
معنی(example):
او پس از یادگیری اینکه بیگامیز شده است، احساس خیانت کرد.
مثال:
He felt betrayed after learning he had been bigamized.
معنی فارسی کلمه bigamized
:
به معنای بیگامیز شدن، در حالی که فرد نمیداند که همسرش با فرد دیگری نیز ازدواج کرده است.