معنی فارسی bigamizing

B1

فرآیند بیگامیز شدن یا ازدواج با افراد متعدد در یک زمان.

The act of engaging in bigamy.

example
معنی(example):

آنها به بیگامیز کردن متهم شدند.

مثال:

They were accused of bigamizing.

معنی(example):

بیگامیز کردن می‌تواند عواقب قانونی جدی به همراه داشته باشد.

مثال:

Bigamizing can have serious legal repercussions.

معنی فارسی کلمه bigamizing

: معنی bigamizing به فارسی

فرآیند بیگامیز شدن یا ازدواج با افراد متعدد در یک زمان.