معنی فارسی bigamously
B2به شیوهای که در آن یک فرد در یک زمان دو همسر دارد.
In a manner that involves having two spouses at the same time
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت چند همسری با شوهر دومش ازدواج کرد در حالی که هنوز به شوهر اولش بهطور قانونی متعهد بود.
مثال:
She bigamously married her second husband while still legally married to her first.
معنی(example):
آنها به مدت چند سال به صورت چند همسری زندگی کردند تا اینکه کشف شدند.
مثال:
They lived bigamously for several years before being discovered.
معنی فارسی کلمه bigamously
:
به شیوهای که در آن یک فرد در یک زمان دو همسر دارد.