معنی فارسی biggened

B1

بزرگتر کردن، افزایش اندازه یا ابعاد چیزی.

To make something bigger or larger in size.

example
معنی(example):

هنرمند تصویر را بزرگتر کرد تا بیشتر قابل مشاهده باشد.

مثال:

The artist biggened the image to make it more visible.

معنی(example):

آنها از نرم‌افزاری استفاده کردند که اندازه فایل را به سرعت بزرگتر کرد.

مثال:

They used software that biggened the file size quickly.

معنی فارسی کلمه biggened

: معنی biggened به فارسی

بزرگتر کردن، افزایش اندازه یا ابعاد چیزی.