معنی فارسی bilewhit
B1رنگ یا یا سطحی که سفید و روشن است و ممکن است نور را بازتاب دهد.
A color or surface that is white and bright and may reflect light.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح بیلویت نور خورشید را بازتاب میداد.
مثال:
The bilewhit surface reflected the sunlight.
معنی(example):
او اتاقش را بیلویت رنگ کرد تا احساس روشنی بیشتری داشته باشد.
مثال:
He painted his room bilewhit for a brighter feel.
معنی فارسی کلمه bilewhit
:
رنگ یا یا سطحی که سفید و روشن است و ممکن است نور را بازتاب دهد.