معنی فارسی biliprasin

B1

ماده‌ای که در درمان‌ها به طور خاص برای درمان مشکلات صفرا به کار می‌رود.

A compound used in treating disorders associated with bile.

example
معنی(example):

بیلیپرازین در برخی درمان‌ها برای اختلالات مربوط به صفرا استفاده می‌شود.

مثال:

Biliprasin is used in some treatments for bile-related disorders.

معنی(example):

محققان درحال بررسی مزایای بیلیپرازین در پزشکی هستند.

مثال:

Researchers are exploring the benefits of biliprasin in medicine.

معنی فارسی کلمه biliprasin

: معنی biliprasin به فارسی

ماده‌ای که در درمان‌ها به طور خاص برای درمان مشکلات صفرا به کار می‌رود.