معنی فارسی billetty
B1بلیتی، فردی که در زمینه بلیطفروشی فعالیت دارد.
A person involved in ticketing or ticket sales.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک بلیتی برای سازمان کار میکرد.
مثال:
She worked as a billetty for the organization.
معنی(example):
بلیتی مسئول بلیطدهی بود.
مثال:
The billetty was responsible for ticketing.
معنی فارسی کلمه billetty
:
بلیتی، فردی که در زمینه بلیطفروشی فعالیت دارد.