معنی فارسی billety
B1بلیتی، مجوز یا بلیط برای حضور در یک رویداد.
A ticket or pass for entry to an event.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک بلیتی برای شرکت در رویداد دریافت کرد.
مثال:
He received a billety to attend the event.
معنی(example):
بلیتی تمام دسترسیها را فراهم کرد.
مثال:
The billety allowed access to all areas.
معنی فارسی کلمه billety
:
بلیتی، مجوز یا بلیط برای حضور در یک رویداد.