معنی فارسی bindery

B1

محلی که در آن کتاب‌ها و محصولات چاپی به هم متصل می‌شوند و آمادهٔ توزیع می‌گردند.

A place where books and other printed materials are bound.

noun
معنی(noun):

A workshop or factory where books are bound.

example
معنی(example):

محل صحافی جایی است که کتاب‌ها کنار هم گذاشته می‌شوند.

مثال:

The bindery is where books are put together.

معنی(example):

در صحافی، آنها اغلب از چسب برای صحافی صفحات استفاده می‌کنند.

مثال:

In the bindery, they often use glue to bind pages.

معنی فارسی کلمه bindery

: معنی bindery به فارسی

محلی که در آن کتاب‌ها و محصولات چاپی به هم متصل می‌شوند و آمادهٔ توزیع می‌گردند.