معنی فارسی bindi

B1

زیورآلات کوچک که به طور معمول بر روی پیشانی قرار می‌گیرد و در فرهنگ‌های هندی و برخی فرهنگ‌های دیگر معمول است.

A decorative mark worn on the forehead, especially by Hindu women.

noun
معنی(noun):

The “holy dot” traditionally worn on the forehead of married Hindu women.

معنی(noun):

Makeup or jewellery worn in imitation of such a dot.

example
معنی(example):

او یک بیندی بر پیشانی‌اش می‌زند.

مثال:

She wears a bindi on her forehead.

معنی(example):

بندی یک نماد سنتی در فرهنگ‌های مختلف است.

مثال:

The bindi is a traditional symbol in many cultures.

معنی فارسی کلمه bindi

: معنی bindi به فارسی

زیورآلات کوچک که به طور معمول بر روی پیشانی قرار می‌گیرد و در فرهنگ‌های هندی و برخی فرهنگ‌های دیگر معمول است.