معنی فارسی bindwith

B1

پیوند زدن، ایجاد ارتباط نزدیک و عمیق با دیگران، به ویژه بر اساس تجربیات یا علاقمندی‌های مشترک.

To form a close relationship or connection with someone through shared experiences.

example
معنی(example):

شما می‌توانید با دوستان خود بر اساس علایق مشترک پیوندی برقرار کنید.

مثال:

You can bind with your friends over shared interests.

معنی(example):

حیوانات معمولاً برای امنیت با مراقبان خود پیوند می‌زنند.

مثال:

Animals often bind with their caregivers for safety.

معنی فارسی کلمه bindwith

: معنی bindwith به فارسی

پیوند زدن، ایجاد ارتباط نزدیک و عمیق با دیگران، به ویژه بر اساس تجربیات یا علاقمندی‌های مشترک.