معنی فارسی binucleolate
B1دو هستهای و دارای ناحیهٔ هستهای که به دو بخش تقسیم شده است.
Having two nucleoli within a nucleus.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ویروس در سلولهای دو هستهای پیدا شد.
مثال:
The virus was found in binucleolate cells.
معنی(example):
محققان ساختارهای دو هستهای را در آزمایشگاه مورد بررسی قرار دادند.
مثال:
Researchers studied binucleolate structures in the lab.
معنی فارسی کلمه binucleolate
:
دو هستهای و دارای ناحیهٔ هستهای که به دو بخش تقسیم شده است.