معنی فارسی biostratigraphy
B2زیستسنجی، شاخهای از زمینشناسی که به مطالعه توزیع فسیلها در لایههای سنگی برای تعیین سن و نسبت بین سنگها و فسیلها میپردازد.
The branch of geology that uses fossil content to date and correlate rock layers.
- noun
noun
معنی(noun):
The study of the stratigraphic distribution of fossils.
example
معنی(example):
زیستسنجی به دانشمندان کمک میکند تا سنگها و فسیلها را تاریخگذاری کنند.
مثال:
Biostratigraphy helps scientists date rocks and fossils.
معنی(example):
مطالعه زیستسنجی میتواند تغییرات در محیطهای باستانی را فاش کند.
مثال:
The study of biostratigraphy can reveal changes in ancient environments.
معنی فارسی کلمه biostratigraphy
:
زیستسنجی، شاخهای از زمینشناسی که به مطالعه توزیع فسیلها در لایههای سنگی برای تعیین سن و نسبت بین سنگها و فسیلها میپردازد.