معنی فارسی biquarterly

B1

دو بار در سال، به‌ویژه در مورد انتشارات یا فعالیت‌ها.

Occurring twice a year.

example
معنی(example):

مجله هر سه ماه یک بار منتشر می‌شود.

مثال:

The magazine is published biquarterly.

معنی(example):

شرکت هر سه ماه یک بار جلسات به‌روزرسانی برگزار می‌کند.

مثال:

The company holds biquarterly meetings for updates.

معنی فارسی کلمه biquarterly

: معنی biquarterly به فارسی

دو بار در سال، به‌ویژه در مورد انتشارات یا فعالیت‌ها.