معنی فارسی biquintile
B1یک تقسیم آمار که شامل پنج بخش برابر است.
A statistical division of data into five equal parts.
- NOUN
example
معنی(example):
در آمار، بیکوینتیل دادهها را به پنج بخش برابر تقسیم میکند.
مثال:
In statistics, a biquintile divides data into five equal parts.
معنی(example):
مقدار بیکوینتیل به شناسایی نقاط دورافتاده کمک میکند.
مثال:
The biquintile value helps identify outliers.
معنی فارسی کلمه biquintile
:
یک تقسیم آمار که شامل پنج بخش برابر است.