معنی فارسی birdeye
B2دیدی از بالا که به وضوح همه جزئیات را نشان میدهد.
A perspective from above, resembling the view that a bird would have while flying.
- NOUN
example
معنی(example):
او از تپه یک دید پرندهای به چشمانداز داشت.
مثال:
She had a birdeye view of the landscape from the hill.
معنی(example):
عکاس صحنه را با زاویه دید پرندهای ثبت کرد.
مثال:
The photographer captured the scene with a birdeye perspective.
معنی فارسی کلمه birdeye
:
دیدی از بالا که به وضوح همه جزئیات را نشان میدهد.