معنی فارسی birdliming

B1

عمل استفاده از چسب پرنده برای به دام انداختن پرندگان.

The act of applying birdlime for the purpose of trapping birds.

example
معنی(example):

چسباندن پرنده یک روش قدیمی برای صید پرندگان است.

مثال:

Birdliming is an old method of catching birds.

معنی(example):

او در کلاس زیست‌شناسی خود دربارهٔ چسباندن پرنده آموخت.

مثال:

He learned about birdliming in his biology class.

معنی فارسی کلمه birdliming

: معنی birdliming به فارسی

عمل استفاده از چسب پرنده برای به دام انداختن پرندگان.