معنی فارسی birdwatching
B1 /ˈbɜː(ɹ)dˌwɒtʃ.ɪŋ/پرندهنگری، فعالیت تماشای پرندگان در محیط طبیعی خود به منظور لذت بردن، تحقیق یا یادگیری درباره رفتار و ویژگیهای آنها.
The observation of birds in their natural environment as a hobby or activity.
- noun
noun
معنی(noun):
Observing or identifying wild birds in their natural environment.
example
معنی(example):
بسیاری از افراد از پرندهنگری در پارکهای محلی خود لذت میبرند.
مثال:
Many people enjoy birdwatching in their local parks.
معنی(example):
من یک کتاب جدید درباره پرندهنگری خریدم.
مثال:
I bought a new book about birdwatching.
معنی فارسی کلمه birdwatching
:
پرندهنگری، فعالیت تماشای پرندگان در محیط طبیعی خود به منظور لذت بردن، تحقیق یا یادگیری درباره رفتار و ویژگیهای آنها.