معنی فارسی birefringent
B2دوشکستی، اشاره به ویژگی‌های خاص برخی مواد که در جهت‌های مختلف نور را به طور متفاوتی شکست می‌دهند.
Describes materials that have different refractive indices depending on the direction of light passing through them.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of or pertaining to birefringence
معنی(adjective):
Having two refractive indices (depending on orientation)
example
معنی(example):
این معدنی دوشکستی دارد و در جهات مختلف خواص متفاوتی را نشان می‌دهد.
مثال:
The mineral is birefringent, showing different properties in different directions.
معنی(example):
مواد دوشکستی در دستگاه‌های اپتیکی استفاده می‌شوند.
مثال:
Birefringent materials are used in optical devices.
معنی فارسی کلمه birefringent
:
دوشکستی، اشاره به ویژگی‌های خاص برخی مواد که در جهت‌های مختلف نور را به طور متفاوتی شکست می‌دهند.
