معنی فارسی bitterish
B1بسیار شبیه به تلخی، دارای طعم یا احساسی تلخ مانند.
Having a slightly bitter taste or quality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قهوه امروز صبح کمی طعم تلخی داشت.
مثال:
The coffee tasted a bit bitterish this morning.
معنی(example):
او پس از شنیدن خبر، حالت تلخی روی چهرهاش داشت.
مثال:
He had a bitterish expression on his face after the news.
معنی فارسی کلمه bitterish
:
بسیار شبیه به تلخی، دارای طعم یا احساسی تلخ مانند.