معنی فارسی bitterroot
B2گلی بومی مناطق کوهستانی با خواص دارویی.
A flowering plant native to the Rocky Mountains, known for its medicinal properties.
- NOUN
example
معنی(example):
بیتروت گلی بومی رشته کوه راکی است.
مثال:
Bitterroot is a flower native to the Rocky Mountains.
معنی(example):
آنها از بیتروت برای مقاصد دارویی استفاده کردند.
مثال:
They used bitterroot for medicinal purposes.
معنی فارسی کلمه bitterroot
:
گلی بومی مناطق کوهستانی با خواص دارویی.