معنی فارسی bittersweetly

B1

احساسی که ترکیبی از شادی و غم است، اغلب به یادآوری چیزهای امیدوارکننده و ناراحت‌کننده.

In a manner that is both sad and happy at the same time, often reflecting mixed feelings.

example
معنی(example):

او به یادآوری‌های دوران کودکی‌اش با لبخند تلخ و شیرین نگاه کرد.

مثال:

She smiled bittersweetly at the memories of her childhood.

معنی(example):

او به یادآوری دستاوردهای گذشته‌اش با احساسی تلخ و شیرین سخن گفت.

مثال:

He spoke bittersweetly about his past achievements.

معنی فارسی کلمه bittersweetly

: معنی bittersweetly به فارسی

احساسی که ترکیبی از شادی و غم است، اغلب به یادآوری چیزهای امیدوارکننده و ناراحت‌کننده.