معنی فارسی bitterweed

B1

نوعی گیاه که طعم تلخی دارد و معمولاً در مزارع می‌روید.

A common term for various plants that have a bitter taste, often undesirable to animals.

example
معنی(example):

علف تلخ در بسیاری از مزارع قابل مشاهده است.

مثال:

Bitterweed can be found growing in many fields.

معنی(example):

بعضی از حیوانات از خوردن علف تلخ خودداری می‌کنند زیرا طعم خوبی ندارد.

مثال:

Some animals avoid eating bitterweed because it doesn't taste good.

معنی فارسی کلمه bitterweed

: معنی bitterweed به فارسی

نوعی گیاه که طعم تلخی دارد و معمولاً در مزارع می‌روید.