معنی فارسی bivouaced
B1بخت خوابیدن در فضای باز یا جایی موقت به ویژه در حین قایقرانی یا کوهنوردی.
To make a temporary camp without tents or a shelter.
- VERB
example
معنی(example):
ماجراجویان دیشب زیر ستارهها شب را گذراندند.
مثال:
The hikers bivouaced under the stars last night.
معنی(example):
در طول سفر، آنها در یک منطقه پناهگاه شب را گذراندند.
مثال:
During the expedition, they bivouaced in a sheltered area.
معنی فارسی کلمه bivouaced
:
بخت خوابیدن در فضای باز یا جایی موقت به ویژه در حین قایقرانی یا کوهنوردی.