معنی فارسی bizzies

B1

افرادی که در حال حرکت و مشغول به کار هستند.

A playful term for busy people.

noun
معنی(noun):

A police officer.

example
معنی(example):

مشغولیت‌های دفتر همه را هوشیار نگه می‌داشت.

مثال:

The bizzies of the office kept everyone on their toes.

معنی(example):

کودکان مشغول بودند و در پارک می‌دویدند.

مثال:

The children were bizzies, running around the park.

معنی فارسی کلمه bizzies

: معنی bizzies به فارسی

افرادی که در حال حرکت و مشغول به کار هستند.