معنی فارسی blabbers
B1کسی که به طور بی‌پروا و بی‌فکری درباره چیزهای خصوصی یا غیر مرتبط صحبت می‌کند.
To talk excessively or indiscreetly about something.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A person who blabs; a tattler; a telltale.
verb
معنی(verb):
To blather; to talk foolishly or incoherently.
معنی(verb):
To blab; to reveal a secret.
معنی(verb):
To stick out one's tongue.
example
معنی(example):
کودکان درباره اسرارشان زیاد گل‌گفتند.
مثال:
The children blabbers about their secrets.
معنی(example):
بعضی وقت‌ها او در کلاس خیلی زیاد صحبت می‌کند.
مثال:
Sometimes, he blabbers too much in class.
معنی فارسی کلمه blabbers
:
کسی که به طور بی‌پروا و بی‌فکری درباره چیزهای خصوصی یا غیر مرتبط صحبت می‌کند.
