معنی فارسی black-balling
B1عملیاتی که در آن فردی به دلایلی که معمولاً فاش نمیشود، از یک گروه یا فرصت شغلی رد میشود.
The act of intentionally excluding someone from a group or opportunity, typically without transparency.
- VERB
example
معنی(example):
فرایند سیاهکردن عموماً ناعادلانه و پنهانی است.
مثال:
The process of black-balling is often unfair and secretive.
معنی(example):
سیاهکردن میتواند زندگی حرفهای کسی را بدون آنکه هرگز بداند چرا، خراب کند.
مثال:
Black-balling can ruin someone's career without them ever knowing why.
معنی فارسی کلمه black-balling
:
عملیاتی که در آن فردی به دلایلی که معمولاً فاش نمیشود، از یک گروه یا فرصت شغلی رد میشود.