معنی فارسی blacklegged
B2حشرهای با پاهای سیاه که به عنوان کنه شناخته میشود و تهدیدی برای سلامتی میباشد.
A type of insect characterized by black legs, often associated with health risks.
- verb
verb
معنی(verb):
To continue working whilst fellow workers strike.
example
معنی(example):
کک سیاهپیش میتواند بیماریها را به انسانها منتقل کند.
مثال:
The blacklegged tick can transmit diseases to humans.
معنی(example):
او نگران حشره سیاهپیش پیدا شده در باغش بود.
مثال:
She was concerned about the blacklegged insect found in her garden.
معنی فارسی کلمه blacklegged
:
حشرهای با پاهای سیاه که به عنوان کنه شناخته میشود و تهدیدی برای سلامتی میباشد.