معنی فارسی blankies
A1پتوهای کوچک و نرم که به عنوان منبع آرامش برای کودکان استفاده میشوند.
Small and soft blankets that are often used as comfort objects for children.
- noun
noun
معنی(noun):
A blanket, especially one used as a security blanket.
example
معنی(example):
او هر جا که میرفت، پتوی کوچکش را با خود میبرد.
مثال:
She carried her blankie everywhere she went.
معنی(example):
پتوهای کوچک معمولاً اشیاء آرامشبخش برای کودکان کم سن و سال هستند.
مثال:
Blankies are often comfort objects for young children.
معنی فارسی کلمه blankies
:
پتوهای کوچک و نرم که به عنوان منبع آرامش برای کودکان استفاده میشوند.