معنی فارسی blastie
B1صدای انفجار کوچک یا میانمدت، معمولاً به آتشبازی مرتبط است.
A term referring to a small or quick explosion, often related to fireworks.
- NOUN
example
معنی(example):
انفجارهای آتش بازی آسمان شب را روشن کرد.
مثال:
The blastie of fireworks illuminated the night sky.
معنی(example):
همه از نمایش آتشبازی در جشنواره لذت بردند.
مثال:
Everyone enjoyed the blastie show at the festival.
معنی فارسی کلمه blastie
:
صدای انفجار کوچک یا میانمدت، معمولاً به آتشبازی مرتبط است.