معنی فارسی blastid

B1

ماده‌ای که به‌طور خاص در برخی آزمایش‌ها استفاده می‌شود.

A term referring to a specific substance used in explosive or chemical contexts.

example
معنی(example):

دانشمند خواص ماده‌ای به نام بلاستید را مطالعه کرد.

مثال:

The scientist studied the properties of the blastid substance.

معنی(example):

ترکیب جدیدی به نام بلاستید در طی آزمایش کشف شد.

مثال:

A new compound, called blastid, was discovered during the experiment.

معنی فارسی کلمه blastid

: معنی blastid به فارسی

ماده‌ای که به‌طور خاص در برخی آزمایش‌ها استفاده می‌شود.