معنی فارسی blazingly
B2به شدت، به طرز قابل توجهی.
In a very striking or intense manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
امروز آفتاب به شدت داغ بود.
مثال:
The sun was blazingly hot today.
معنی(example):
او در طول مسابقه به شدت سریع دوید.
مثال:
She ran blazingly fast during the race.
معنی فارسی کلمه blazingly
:
به شدت، به طرز قابل توجهی.