معنی فارسی blaws

B2

صدای ملایم باد، به خصوص در کنار دریا.

The gentle sounds of the wind, especially near the ocean.

example
معنی(example):

صدای بادهای دریا آرامش‌بخش بود.

مثال:

The blaws of the ocean were soothing to hear.

معنی(example):

او از شنیدن صدای بادها در حین قدم زدن در ساحل لذت می‌برد.

مثال:

He loves to listen to the blaws while walking on the beach.

معنی فارسی کلمه blaws

: معنی blaws به فارسی

صدای ملایم باد، به خصوص در کنار دریا.