معنی فارسی blemisher
B1نقصدار، کسی که نقص یا لکهای بر روی چیزی ایجاد میکند.
One who creates a blemish, mark, or defect, particularly on a surface.
- NOUN
example
معنی(example):
نقصی بر روی سطح باقی گذاشت.
مثال:
The blemisher left a mark on the surface.
معنی(example):
او به خاطر اشتباهاتش به عنوان نقصدار شناخته میشد.
مثال:
She was known as a blemisher because of her mistakes.
معنی فارسی کلمه blemisher
:
نقصدار، کسی که نقص یا لکهای بر روی چیزی ایجاد میکند.