معنی فارسی blesse

B1

بلیس کردن، افزودن شادی یا خوشحالی به کسی یا چیزی.

To bestow blessing or happiness upon others.

example
معنی(example):

هنرمند تصمیم گرفت که جمعیت را با یک آهنگ زیبا بلیس کند.

مثال:

The artist decided to blesse the crowd with a beautiful song.

معنی(example):

او احساس کرد که می‌تواند با مهربانی‌اش دیگران را بلیس کند.

مثال:

He felt he could blesse others with his kindness.

معنی فارسی کلمه blesse

: معنی blesse به فارسی

بلیس کردن، افزودن شادی یا خوشحالی به کسی یا چیزی.