معنی فارسی blessedest
B1بلیسترین، کسی که بیشترین برکت یا خوشبختی را دارد.
The most blessed; possessing the highest degree of blessings.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در میان همتایانش به عنوان بلیسترین شناخته میشود.
مثال:
She is considered the blessedest among her peers.
معنی(example):
در مسابقه، او بلیسترین شرکتکننده محسوب شد.
مثال:
In the competition, he was deemed the blessedest contestant.
معنی فارسی کلمه blessedest
:
بلیسترین، کسی که بیشترین برکت یا خوشبختی را دارد.