معنی فارسی blethered
B1بلتر شدن به معنای صحبت کردن به طور غیررسمی و گاه در حالت شادابی یا سرخوشی است، به‌ویژه بعد از مصرف الکل.
To engage in casual talk, often used when someone is intoxicated or overly relaxed.
- verb
verb
معنی(verb):
To talk rapidly without making much sense.
معنی(verb):
To say (something foolish or nonsensical); to say (something) in a foolish or overly verbose way.
example
معنی(example):
بعد از چند نوشیدنی، همه آنها بلتر شده و بلند می‌خندیدند.
مثال:
After a few drinks, they were all blethered and laughing loudly.
معنی(example):
او تا وقتی که مهمانی تمام شد، بلتر شده بود.
مثال:
He was blethered by the time the party ended.
معنی فارسی کلمه blethered
:
بلتر شدن به معنای صحبت کردن به طور غیررسمی و گاه در حالت شادابی یا سرخوشی است، به‌ویژه بعد از مصرف الکل.
