معنی فارسی bleu

B1

بلوه، نوعی پنیر با طعمی قوی و عطر خاص که با عفونت قارچی ساخته می‌شود.

A type of cheese characterized by blue mold, with a distinct flavor and aroma.

example
معنی(example):

پنیر آبی به خاطر طعم قوی و رگ‌های آبی‌اش شناخته شده است.

مثال:

Bleu cheese is known for its strong flavor and blue veins.

معنی(example):

سس آبی عمق غنی‌تری به این غذا افزود.

مثال:

The bleu sauce added a rich depth to the dish.

معنی فارسی کلمه bleu

: معنی bleu به فارسی

بلوه، نوعی پنیر با طعمی قوی و عطر خاص که با عفونت قارچی ساخته می‌شود.