معنی فارسی bloodclots
B1لختههای خون، تجمعاتی از سلولهای خون که میتوانند مشکلاتی در سیستم گردش خون ایجاد کنند.
Aggregates of blood cells that can cause complications in the circulatory system.
- NOUN
example
معنی(example):
لختههای خون میتوانند اگر درمان نشوند، منجر به مشکلات جدی بهداشتی شوند.
مثال:
Bloodclots can lead to serious health issues if not treated.
معنی(example):
جلوگیری از لختههای خون برای حفظ سلامت قلب و عروق مهم است.
مثال:
Preventing bloodclots is important for maintaining cardiovascular health.
معنی فارسی کلمه bloodclots
:
لختههای خون، تجمعاتی از سلولهای خون که میتوانند مشکلاتی در سیستم گردش خون ایجاد کنند.