معنی فارسی bloodcurdling

B2

خون‌سرد کننده، به معنای ترسناک یا وحشتناک و معمولاً به توصیف صحنه یا صداهایی استفاده می‌شود که احساس غم و ترس را برمی‌انگیزد.

Describes something frightening or horrifying, often used for scenes or sounds that evoke fear.

adjective
معنی(adjective):

Causing great horror or terror.

example
معنی(example):

فیلم ترسناک یک صحنه خونین داشت که همه را ترساند.

مثال:

The horror movie had a bloodcurdling scene that scared everyone.

معنی(example):

او وقتی عنکبوت را دید، فریاد خونین بلندی کشید.

مثال:

She let out a bloodcurdling scream when she saw the spider.

معنی فارسی کلمه bloodcurdling

: معنی bloodcurdling به فارسی

خون‌سرد کننده، به معنای ترسناک یا وحشتناک و معمولاً به توصیف صحنه یا صداهایی استفاده می‌شود که احساس غم و ترس را برمی‌انگیزد.