معنی فارسی bloodguiltless

B1

بدون گناه، به ویژه در زمینه قتل یا آسیب به دیگران، اشاره به فردی که در عمل یا حادثه‌ای مسئول نمی‌باشد.

Without guilt or responsibility for causing harm.

example
معنی(example):

او پس از کمک به شخص مجروح احساس بی‌گناهی کرد.

مثال:

He felt bloodguiltless after helping the injured person.

معنی(example):

قانون در آن موقعیت اقدام او را بی‌گناه در نظر گرفت.

مثال:

The law deemed her actions bloodguiltless in that situation.

معنی فارسی کلمه bloodguiltless

: معنی bloodguiltless به فارسی

بدون گناه، به ویژه در زمینه قتل یا آسیب به دیگران، اشاره به فردی که در عمل یا حادثه‌ای مسئول نمی‌باشد.