معنی فارسی bloodshedding

B1

خون‌ریزی، به معنای ریزش خون به طور عمدی یا غیرعمدی؛ معمولاً با خشونت مرتبط است.

The act of shedding blood; often associated with violence and suffering.

example
معنی(example):

فیلم وحشت‌های خون‌ریزی در دوران جنگ را به تصویر کشید.

مثال:

The movie depicted the horrors of bloodshedding during the war.

معنی(example):

خون‌ریزی می‌تواند به زخم‌های عاطفی عمیق منجر شود.

مثال:

Bloodshedding can lead to deep emotional scars.

معنی فارسی کلمه bloodshedding

: معنی bloodshedding به فارسی

خون‌ریزی، به معنای ریزش خون به طور عمدی یا غیرعمدی؛ معمولاً با خشونت مرتبط است.