معنی فارسی blow one's nose
A2عملیات پاک‌سازی بینی به منظور خلاص شدن از مخاط، معمولاً برای احساس راحتی در تنفس.
To expel mucus from one's nose by using a tissue or handkerchief, typically done when one has a cold or allergies.
- verb
verb
معنی(verb):
To expel mucus or other matter from one’s nasal passages, via one’s nostril, by force of lung power.
example
معنی(example):
او برای این که سرماخورده بود، متوقف شد تا دماغش را پاک کند.
مثال:
He stopped to blow his nose because he had a cold.
معنی(example):
یادت نرود بعد از عطسه دماغت را پاک کنی.
مثال:
Remember to blow your nose after sneezing.
معنی فارسی کلمه blow one's nose
:عملیات پاک‌سازی بینی به منظور خلاص شدن از مخاط، معمولاً برای احساس راحتی در تنفس.
