معنی فارسی blow the whistle on
C1به معنی افشای تخلف یا رفتار نادرست، معمولاً در زمینههای قانونی یا اخلاقی است.
To report or expose wrongdoing or illegal activities.
- IDIOM
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت درباره شیوههای فاسد در شرکتش افشاگری کند.
مثال:
She decided to blow the whistle on the corrupt practices at her company.
معنی(example):
اگر هرگونه عمل نادرستی دیدید، باید افشاگری کنید.
مثال:
If you notice any wrongdoing, you should blow the whistle.
معنی فارسی کلمه blow the whistle on
:
به معنی افشای تخلف یا رفتار نادرست، معمولاً در زمینههای قانونی یا اخلاقی است.