معنی فارسی blow-ones-top
B1عصبانی شدن شدید و غیرقابل کنترل، به طوری که فرد نمیتواند احساسات خود را پنهان کند.
To become extremely angry and lose one's temper.
- IDIOM
example
معنی(example):
او آنقدر عصبانی بود که از کوره در رفت.
مثال:
He was so angry that he blew his top.
معنی(example):
خبر درباره کاهش نیروی کار باعث شد او عصبانی شود.
مثال:
The news about the layoffs made her blow her top.
معنی فارسی کلمه blow-ones-top
:
عصبانی شدن شدید و غیرقابل کنترل، به طوری که فرد نمیتواند احساسات خود را پنهان کند.