معنی فارسی blowlamp
B1ابزاری برای تولید شعله، معمولاً برای لحیم‌کاری یا کار با فلزات.
A portable lamp that produces a flame for heating or welding purposes.
- noun
noun
معنی(noun):
A burner that burns a fuel in air to produce a hot flame; a blowtorch
example
معنی(example):
فنی کار از یک شعله‌زن برای لحیم‌کاری سیم‌ها استفاده کرد.
مثال:
The technician used a blowlamp to solder the wires.
معنی(example):
شما به یک شعله‌زن برای گرم کردن فلز برای جوشکاری نیاز دارید.
مثال:
You need a blowlamp to heat the metal for welding.
معنی فارسی کلمه blowlamp
:
ابزاری برای تولید شعله، معمولاً برای لحیم‌کاری یا کار با فلزات.
