معنی فارسی blown-up
B1پاره شدن یا شکستگی حاصل از فشار یا انفجار، در شرایط خاص نیز به معنای بزرگ شدن یا توسعه یافتن است.
To be inflated or exploded; also refers to a situation that becomes dramatically inflated in severity.
- VERB
example
معنی(example):
بادکنک برای جشن باد شد.
مثال:
The balloon was blown up for the party.
معنی(example):
این طرح به خاطر وقایع غیرمترقبه خراب شد.
مثال:
The plan was blown up by unexpected events.
معنی فارسی کلمه blown-up
:
پاره شدن یا شکستگی حاصل از فشار یا انفجار، در شرایط خاص نیز به معنای بزرگ شدن یا توسعه یافتن است.