معنی فارسی blowzing

B1

اسم، به معنای عمل یا نتیجه استفاده از تکنیک‌های مد روز.

The act or process of styling in a fashionable manner.

example
معنی(example):

مدل موی بلوزینگ در این فصل بسیار محبوب بود.

مثال:

The blowzing hairstyle was all the rage this season.

معنی(example):

او از آزمایش تکنیک‌های بلوزینگ لذت می‌برد.

مثال:

He enjoyed experimenting with blowzing techniques.

معنی فارسی کلمه blowzing

: معنی blowzing به فارسی

اسم، به معنای عمل یا نتیجه استفاده از تکنیک‌های مد روز.